محل تبلیغات شما

میراث فكری و نظری گروهی از روشنفكران برجسته آلمانی كه می‌كوشیدند، یك‌گونه فلسفی انقلابی از ماركسیسم غربی را كه با عنوان نظریه انتقادی(Critical Theory) شناخته می‌شد، پدید آورده و بسط دهند، را مكتب فرانكفورت می‌گویند.[1]

محور كانونی اندیشه و آرای مكتب فرانكفورت را باید در مفهوم نظریه انتقادی جستجو كرد؛ كه معطوف به بررسی، مطالعه و تجزیه و تحلیل و تبیین جنبه‌هایی از واقعیت اجتماعی است كه ماركس و پیروان ارتدكس وی، آنها را نادیده گرفته یا بدان‌ها بی‌توجهی كرده‌اندبه دنبال عدم تحقق پیشگویی‌های "ماركس"، مبنی بر وقوع انقلاب كارگری علیه نظام تولید سرمایه‌داری و شكل‌گیری سوسیالیسم و در پی ناكامی جنبش‌های ماركیستی در اروپا و عدم تمایل كارگران به انقلاب و پیروزی انقلاب بلشویكی(1917) در روسیه، بسیاری از نئوماركیست‌های آلمانی برآن شدند، تا به بازخوانی اندیشه‌های ماركسیستی بپردازند.[2] این روشنفكران آلمانی، در ارتباط با یک مؤسسه تحقیقات اجتماعی بودند، كه در سال 1923 با همت و سرمایه "فیلكس وایل"، كه یك كارخانه‌دار بود، تأسیس شد و به عنوان اولین مؤسسه مطالعات ماركسیستی در جهان سرمایه‌داری غرب، وابسته به دانشگاه فرانكفورت بود. آنها در این مؤسسه، مهم‌ترین جریان فكری دنیای سرمایه‌داری از زمان ظهور ماركسیسم به بعد را پی‌ریزی كردند، كه بعدها به مكتب فرانكفورت یا نظریه انتقادی، موسوم شد.

اعضای این مكتب كه از جمله اولین قربانیان ت‌های نژادپرستانه آلمان نازی بودند، در اواخر دهه 1930، بعد از اوج‌گیری قدرت رژیم سوسیالیسم آلمان، به خاطر دیدگاه‌های ی خود، مجبور به ترك آلمان و عزیمت به ایالات متحده آمریكا شدند. در اوایل دهه 1950 اعضای مكتب، دوباره به آلمان بازگشتند و مؤسسه تحقیقات اجتماعی را در فرانكفورت فعال كردند.

در سال 1969 در پی مرگ آدورنو» مؤسسه منحل شد و با مرگ هوركهایمر دوران فعالیت مكتب فرانكفورت خاتمه یافت، لكن نظریه انتقادی در شكل جدید و در عین حال بسط‌یافته، در قالب دیدگاه‌های آلفرد اشمیت، یورگن هابرماس، كارل اتوآپل، كلاوس اوفه و .تداوم پیدا كرد.[3]

تازه‌ترین تلاشی كه برای دنبال كردن و توسعه سنت‌های این مكتب انجام شده، توسط هابرماس» فیلسوف و جامعه‌شناس بوده است كه اكنون مهمترین و مشهورترین سخنگوی مكتب فرانكفورت می‌باشد.[4]

اعضای مکتب

از شخصیت‌ها و اعضای مكتب فرانكفورت، كه اكثراً یهودی بودند، می‌توان به این افراد اشاره كرد: ماكس هوركهایمر كه از 1931 تا 1958 مدیریت مؤسسه را بر عهده داشت، تئودور آدورنو جامعه‌شناس و فیلسوف و موسیقی‌شناس، هربرت ماركوزه فیلسوف، اریك فروم فیلسوف و روانكاو، والتر بنیامین نقاد ادبی، فرید ریش پولوك اقتصاددان، فرانتس نویمان، هنریك گروسمن و ماری یهودا. در این میان آثار چهار شخصیت عمده یعنی: هوركهایمر، ماركوزه، آدورنو و فروم بود كه هسته اصلی نظریه انتقادی را شكل داد.

هدف نظریه‌پردازان این مكتب كه ایجاد و تغییر ی و اقتصادی و فرهنگی را برای جوامع سرمایه‌داری دوران خود، تغییر بنیادی می‌دانستند، این بود كه به مدد آثارشان و با افشای تضادهای زیربنایی و جوامع طبقاتی، تحولات اجتماعی مثبت و پیش‌رونده بیافرینند.[5]هدف مكتب فرانكفورت

اعضای این مكتب كه در مقابل نظریه پوزیتویست‌ها كه مؤید و طرفدار وضع موجود و توصیف‌كننده آن بودند، تفكر آرمانی جامعه یا وضع مطلوب را ارائه كردند که در واقع به دنبال تغییر و حركت به سوی مطلوب بودند.[6]

محورهای اندیشه مکتب فرانکفورت

محور كانونی اندیشه و آرای مكتب فرانكفورت را باید در مفهوم نظریه انتقادی جستجو كرد؛ كه معطوف به بررسی، مطالعه و تجزیه و تحلیل و تبیین جنبه‌هایی از واقعیت اجتماعی است كه ماركس و پیروان ارتدكس وی، آنها را نادیده گرفته یا بدان‌ها بی‌توجهی كرده‌اند.

این مفهوم كه مبنای همه تحقیقات فكری و فلسفی و پروژه‌های مطالعاتی اعضای مؤسسه، تحقیقات اجتماعی بوده است، اولین بار در سال 1937 باب شد و اساساً نوعی قالب تئوریك، برای متمایز كردن پیروان و معتقدان خود، از اشكال رایج و غالب ماركسیسم ارتدكس و رسمی محسوب می‌شد و در عین حال پوششی بود، برای پنهان كردن گرایش‌های انقلابی و تعهدات رادیكال آنها، در محیطی كه با هر نوع گرایش انقلابی خصومت داشت.[7]

این نظریه كه توجه خاصی به نابرابری و ظلم دارد، ماهیت انتقادی داشته[8] و در برخورد با مسائل جوامع معاصر، نوعی رویكرد انتقادی چند رشته‌ای را برای تحلیل كردن آنها، ارائه می‌كند.

برخی از حوزه‌ها و رشته‌های متعددی كه در این نظریه، برای تجزیه و تحلیل مسائل و مشكلات، به خدمت گرفته شده‌اند، عبارتند از: فلسفه، جامعه‌شناسی، ادبیات، هنر، روان‌شناسی، اقتصاد و علوم ی. البته لازم به ذكر است جریانات فكری نوین مانند هرمنوتیك، سیبرنتیك، فمنیسم، و زیبائی‌شناسی نیز در عرصه تحلیل‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.[9]


در شب جمعه این سوره هارا بخواندکه از برای هر یک فواید و ثواب بسیار روایت شده است.

اهمیت سنجش اخلاق برای ارتقای سطوح فردی و اجتماعی

بیانیه گام دوم انقلاب

كه ,مكتب ,فرانكفورت ,نظریه ,انتقادی ,اجتماعی ,مكتب فرانكفورت ,نظریه انتقادی ,و در ,این مكتب ,و تحلیل ,مؤسسه تحقیقات اجتماعی ,نظریه انتقادی جستجو ,مفهوم نظریه انتقادی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

واجــــب فرامـوش شــده دانستنیها سردار سپاه اسلام شهید جواد عنایتی New folder maulidcacu قیمت شیشه رنگی riapropisin پروژه رشنال روز tecondampdang شهر سلامتی